رد شدن به محتوای اصلی

هر چه بزرگتر باشی تنهاتر هستی. استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی



آدم بزرگ، برای شادی مردم و آبادی سرزمین خویش، از خود گذشتگی و جانفشانی می کند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

دانا، سخنی دلگرم کننده بر زبان جاری می سازد و می گذرد. برای خردمندان، بدگویی بدخواهان شیاد، بی ارزش است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آنگاه که دریا شدی، با چنگ کشیدن دیگران، رُخ و گونه ات، زخمی نخواهد شد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

تنهایی در میان دریاهای بیکران، هزار بار بهتر است از اینکه در کنار آدمهایی باشی که گرفتار روزمرگی هستند و هر نوع نوآوری را پیشاپیش رد می کنند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بزرگان از مردم زمانه خود، جام شوکرانی می گیرند برای سکوت ابدی. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بیشتر عوام هرگز نمی خواهند حقیقت را ببینند و یا حتی بشنوند. با این وجود آماده هستند تا بدون محاکمه، مجازاتت کنند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

چه غم انگیز و رنج آور خواهد بود، هنگامی که یک شیر وادار شود بسان یک گوسفند رفتار کند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدمهای بزرگ و اندیشمند، بسیار اشک می ریزند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آزادگان، در مرداب خودستایی فرو نمی روند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آزاده، آدم گوشه نشین و رها از غم دیگران نیست، او یاری رسان همگان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آنانکه تیشه به ریشه بزرگان سرزمین خویش می زنند، خود و فرزندانشان را بی پناه ساخته اند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

زندگی، بدون آزادی شرم آور است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آزادی را باید شکافت و در مورد هر بخش از آن، نظرخواهی همگانی برپا نمود، چون آزادی، برگردان دیدگاه همه مردم است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

دیدگاه اکثریت هرگز نمی تواند حق اقلیت را نادیده و یا کتمان کند. اکثریت باید فضای آرامش و رشد را در اختیار اقلیت قرار دهد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آنهایی که مهر ورزیده اند، جاودانه شده اند... و چه زیباست فصل رویش مهر و دوستی... دیوارهای شهرهایمان را با مهر پرشکوفه کنیم و آنچه را نیاز نداریم بر آن بیاویزیم و به هم ببخشیم... این گام کوچک امروز ما، یادگاری باشکوه خواهد بود برای فرزندانمان و دودمانهای پسین، از مردم مهرورز زمانه ما... همدیگر را عاشقانه دوست بداریم که سفر زندگی بسیار کوتاه است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه

ارتفاع

آدمی تنها زمانی دربند رویدادهای روزمره نخواهد شد که در اندیشه ایی فراتر از آنها در حال پرواز باشد . ارد بزرگ ارتفاع بالای برکه ها، بالای دره ها کوهها ، جنگلها، دریاها ،ابرها بالای خورشید بالای مرزها، ستاره ها، ای روح من با چابکی عبور کن و همانند شناگری ماهر که امواج را نمی فهمد شادی کنان عبور کن از عظمتی عمیق با لذتی وسیع پرواز کن دوراز بخارهای بیمارگون و خود را در هوایی زیبا زلال ساز و بنوش همانند شرابی ناب و الهی آتش روشنی را که میدرخشد در فضاهای صاف و پاک در ورای همه ی دردها و غمها خوشبخت آنیست که بتواند با بالهایی قوی بسوی دشتهای روشن و آرام پرواز کند خوشبخت آنیست که افکارش همانند غزلاغ بطرف آسمانها ازادانه پروازکند بالهایش را بروی زندگی بگستراند وبی درنگ بفهمد زبان گلها و اشیا صامت را بودلر ترجمه : شکوهه عمرانی ژنو / سوییس http://chokouh.tk

15

پایان اشعار استاد فرزانه شیدا درکتاب بعد سوم آرمان نامه ی اردبزرگ اشعار استاد فرزانه شیدا درکتاب بعد سوم آرمان نامه ی اُردبزرگ بخش پانزدهم(۱۵) ● ___ کوچه های رفتن ___ اگر من من بودم در کوچه های زندگی اگر تو بودی در کوچه های گذر هیچگاه زندگی اینگونه دلتنگ نبود وهر گز گذر فصلها اینچنین بی رنگ نمیشد. ـــــ‌۱۳۸۲ / فرزانه شیداـــــ ۲ _____ سرنوشت______ دوباره قرعه ء تقدیر شیاد بنام این منه سرگشته افتاد دوباره من شدم قربانی او که ویران دل کند مارازبنیاد دوباره این جهان مردم آزار در آورده صدایم را به فریاد دوباره گوشه گیر غم رفته به حوری شد اسیر ظلم وبیداد دوباره تا که آرامی گرفتم به خشمی بر دلم حرمان فرستاد دوباره خشم خود برمن گرفته دوباره کرده از ویران دلم یاد دوباره چشم بر ویرانه دارد مبادا یاوری آید به آباد دوباره در رهم دامی نهاده که خود صیدم کندمانند صیاد نمیخواهد که آبادی بگیرم چو خود اینسان مرا ویرانیم داد مرا هر دم به اندوهی کشاند مبادا لحظه ای این دل شودشاد مرا ویرانه بهترمی پسندد چو خود بنیاد این ویرانه بنهاد اسارتهای دل