رد شدن به محتوای اصلی

بزرگترین گمشده های ما در زندگی، نزدیکترین ها به ما هستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

Orodthe-Great-92

پیمان زناشویی آسان، ارزشمند است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

سخت نمودن پیمان زناشویی، به نام ارزش نهادن به سنت ها درست نیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

گل زرد رنگ همیشه بهار، سرشار از مهر است، می توان با دادن شاخه ای از آن، پیمان زناشویی بست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

استوارترین پیمان ها آنهاییست که با اندیشه مان پذیرفته ایم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پیوند پاک، پیوندی ابدی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پیوند، از پس تنهایی رخ می دهد، ارزش می یابد و توان آدمی را چندین برابر می سازد، پس باید هر پیوند پاکی را، شادباش گفت. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کینه را از خود دور کن، چرا که خرمن مهر و پاکی ات را به آتش می کشد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

گاهی برای رسیدن به پیشرفت، می بایست راه سخت کوهستان را برگزینیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدم خودساخته، بازیچه بادهایی که به هر سو روانند، نمی گردد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

نظام آموزشی که در آن تشویق جایی ندارد، بیمار و بی ارزش است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

هر چه بلند پروازتر باشیم، به رازهای کمتری بر می خوریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

خشم و فریاد، چهره ما را زشت نشان می دهد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

با همه وجود و چشمانی باز، با تلخترین حقایق زندگی روبرو شوید و از چیزی نترسید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

فزون خواهی، برای داشته های ما زیانبار است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کسانی که بیم از دست دادن جایگاه خویش را دارند، همواره فریاد می کشند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

هر حماقتی، شجاعت و بی باکی نیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پیمانهای زناشویی، با جشن های بزرگ و ولخرجی های دروغین، پایدار نمی گردد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

میدان پیمان های گسسته، همچون مردابی دهشتناک است، که باید از آن گریخت. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

برای آشتی، بر هم پیشی گیریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

جفتت اگر پرید، برای پریدن شتاب مکن. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

شناخت درست زن و مرد از هم، تنها راه جلوگیری از جدایی و گسست است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

مردی که همسرش را به درشتی بیرون می کند، به اشک به دنبالش خواهد دوید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه

ارتفاع

آدمی تنها زمانی دربند رویدادهای روزمره نخواهد شد که در اندیشه ایی فراتر از آنها در حال پرواز باشد . ارد بزرگ ارتفاع بالای برکه ها، بالای دره ها کوهها ، جنگلها، دریاها ،ابرها بالای خورشید بالای مرزها، ستاره ها، ای روح من با چابکی عبور کن و همانند شناگری ماهر که امواج را نمی فهمد شادی کنان عبور کن از عظمتی عمیق با لذتی وسیع پرواز کن دوراز بخارهای بیمارگون و خود را در هوایی زیبا زلال ساز و بنوش همانند شرابی ناب و الهی آتش روشنی را که میدرخشد در فضاهای صاف و پاک در ورای همه ی دردها و غمها خوشبخت آنیست که بتواند با بالهایی قوی بسوی دشتهای روشن و آرام پرواز کند خوشبخت آنیست که افکارش همانند غزلاغ بطرف آسمانها ازادانه پروازکند بالهایش را بروی زندگی بگستراند وبی درنگ بفهمد زبان گلها و اشیا صامت را بودلر ترجمه : شکوهه عمرانی ژنو / سوییس http://chokouh.tk

15

پایان اشعار استاد فرزانه شیدا درکتاب بعد سوم آرمان نامه ی اردبزرگ اشعار استاد فرزانه شیدا درکتاب بعد سوم آرمان نامه ی اُردبزرگ بخش پانزدهم(۱۵) ● ___ کوچه های رفتن ___ اگر من من بودم در کوچه های زندگی اگر تو بودی در کوچه های گذر هیچگاه زندگی اینگونه دلتنگ نبود وهر گز گذر فصلها اینچنین بی رنگ نمیشد. ـــــ‌۱۳۸۲ / فرزانه شیداـــــ ۲ _____ سرنوشت______ دوباره قرعه ء تقدیر شیاد بنام این منه سرگشته افتاد دوباره من شدم قربانی او که ویران دل کند مارازبنیاد دوباره این جهان مردم آزار در آورده صدایم را به فریاد دوباره گوشه گیر غم رفته به حوری شد اسیر ظلم وبیداد دوباره تا که آرامی گرفتم به خشمی بر دلم حرمان فرستاد دوباره خشم خود برمن گرفته دوباره کرده از ویران دلم یاد دوباره چشم بر ویرانه دارد مبادا یاوری آید به آباد دوباره در رهم دامی نهاده که خود صیدم کندمانند صیاد نمیخواهد که آبادی بگیرم چو خود اینسان مرا ویرانیم داد مرا هر دم به اندوهی کشاند مبادا لحظه ای این دل شودشاد مرا ویرانه بهترمی پسندد چو خود بنیاد این ویرانه بنهاد اسارتهای دل